روز جمعه به پیشنهاد یکی از دوستان برنامه هفته گذشته پرگار بی بی سی را از سایت یوتیوب(1) مشاهده کردم. برنامه ای با موضوعیت آنارشیسم که با طرح سه پرسش "آنارشیسم چیست؟ حرکت آنارشیستی چه مختصاتی دارد؟ چرا در تاریخ سیاسی ایران به رغم شناخت کم از آنارشیسم، از آن به عنوان ناسزای سیاسی استفاده شده است؟" آغاز و با بیان مقدمه ای کوتاه در مورد آنارشیسم در قالب دو نقل قول از فیلسوف آنارشیست فرانسوی ژوزف پرودون و فیلسوف چینی ژوانگ زی و پس از آن معرفی مهمانان برنامه، نظام جلالی تحلیل گر سیاسی آنارشیست، عمار ملکی پژوهشگر علوم سیاسی و محسن حیدریان تحلیل گر سیاسی مخالف آنارشیسم وارد فاز گفتگو شد. به عنوان فردی که از لحاظ تئوریکی در میان انواع مختلف ایسم های موجود گرایش و تمایل غالب تری به سمت و سوی آنارشیسم دارم بر آن شدم تا نظر خود راجع به این برنامه را به نگارش در آورم و با دوستان در میان بگذارم.
در رابطه با برنامه پرگار آنچه قبل از هر چیز پرسش برانگیز است حضور یک فعال سیاسی آنارشیست در یک رسانه دولتی است. پرسش این است: آیا می توانیم از سویی ناقد دولتها در رادیکال ترین شکل ممکن باشیم و از سویی بر روی صندلی رسانه های تحت حمایت دولتها بنشینیم و صحبت کنیم؟ آیا می توانیم از سویی خواهان انحلال و از میان رفتن دولتها باشیم و از سویی از رسانه های تحت حمایت دولتها برای انتشار و تبلیغ نظریات خود استفاده کنیم؟ نظام جلالی فردی شناخته شده در جریان آنارشیستی ایران است. دستکم تا جایی که اطلاع دارم جلالی در یک دهه گذشته و یا شاید هم بیشتر نقشی مهم در معرفی و شناساندن آنارشیسم به جامعه ایران نموده است. اما جدا از احترامی که برای او و کارش می توان قائل بود از این پرسشها نمی توان به سادگی گذشت. پرسشهایی که بی درنگ با آغاز برنامه پرگار به ذهن هر مخاطب آشنا به آنارشیسم متبادر می شوند و تا پایان به صورت برجسته باقی می مانند. چرا یک آنارشیست از رسانه دولتی برای بیان نظرات خود استفاده می کند؟ از این پرسش ابتدایی که در گذریم مهمترین موضوع در رابطه با برنامه پرگار نامتوازن بودن بستر گفتگوهاست: نامتوازن بودن بستر گفتگوی جلالی-حیدریان و نامتوازن بودن بستر گفتگوی ملکی-جلالی. جورج وودکاک در کتاب آنارشیسم(2) به دو نوع برداشت متناقض از واژه ی آنارشیسم در سیر تاریخی آن اشاره دارد: اول آنارشیسم به معنای نفی حکومت و دوم آنارشیسم به معنای هرج و مرج. آنارشیسم در معنای نفی حکومت دارای یک بار سیاسی مثبت است که به عنوان یک خط مشی سیاسی، نخبگانی چون تولستوی، گادوین، ثورو و کروپوتکین آن را همراهی کرده اند. آنارشیسم در این معنا دارای اصالت است زیرا بنابر نظر وودکاک ریشه یونانی آنارشیسم یعنی آنارخوس صرفاً به معنای "بدون حاکم" است. اما آنارشیسم در معنای هرج و مرج یک کج فهمی تاریخی و یک اصطلاح اصالت زدایی شده است که در جریان انقلاب فرانسه و پس از آن، از سوی بریسو و دایرکتوار به عنوان فحش و ناسزا عمدتاً برای تخطئه گروههای چپ مورد استفاده قرار گرفته است. در برنامه پرگار ما شاهد تجلی این دو برداشت از واژه آنارشیسم هستیم. در جایی که جلالی به عنوان مدافع آنارشیسم از واژه آنارشیسم نفی حکومت را در نظر دارد محسن حیدریان در جایگاه مخالف آنارشیسم چنان به معنای من در آوردی قرن هجدهمی واژه آنارشیسم ایمان و اعتقاد قلبی و عقلی دارد که به شکلی مضحک با یکسان انگاری آنارشیسم و هرج و مرج طلبی قدمتی یکصدساله را برای آنارشیسم(=هرج و مرج طلبی) در ایران برآورد می کند. از اینرو بستر گفتگو در برنامه پرگار در سطح جلالی-حیدریان فاقد توازن است زیرا جلالی و حیدریان هر یک حامل معنایی متفاوت از آنارشیسم هستند که یکی دارای اصالت و دیگری فاقد اصالت است. بر این اساس عنوان مخالف آنارشیسم برای محسن حیدریان فاقد اعتبار است زیرا او معنایی بی اعتبار از آنارشیسم را در ذهن خود ثبت و ضبط کرده است. او را باید مدافع نوعی برداشت موهوم و ساختگی از آنارشیسم قلمداد کرد که امثال بریسو برای تخطئه نیروهای انقلابی آن را ابداع کرده اند. جایی که حیدریان از ذهنیت مخدوش خود درباره آنارشیسم برای تخطئه چریکهای سیاهکل استفاده می کند گواه این مدعاست. اما بستر گفتگو در سطح جلالی-ملکی هم نامتوازن است. اگرچه بخش اعظم آشنایی مخاطب با آنارشیسم از دل سخنان ملکی بیرون می آید اما آنجا که ملکی به عنوان منتقد آنارشیسم در مقابل جلالی قرار میگیرد نامتوازن بودن بستر گفتگو در این زوج هم به شکلی بارز نمایان می شود. این عدم توازن ناشی از آن است که ملکی و جلالی به دو حوزه متفاوت از سیاست تعلق دارند، ملکی به حوزه پژوهش و پژوهشگری و جلالی به حوزه کنش و کنشگری. جایی که ملکی نظریه نائل شدن به آرمانهای آنارشیستی از طریق توسعه دموکراسی را مطرح میکند جایی است که بحث و نقد می بایست در سطح دو پژوهشگر سامان یابد. سطوح نامتوازن مهمانان در برنامه پرگار باعث می شود که اساسن گفتگویی قابل اعتنا و شاخص میان آنها شکل نگیرد. انتخاب مهمانان پرگار به شکل نامتوازن در نهایت این ذهنیت را بوجود می آورد که گویا هدف پرگار از این چیده مان فراهم آورن زمینه برای حمله به آنارشیسم از دو جهت متفاوت است: از یک طرف حمله عامیانه (بیسوادانه) محسن حیدریان و از طرف دیگر حمله متخصصانه (پژوهشگرانه) عمار ملکی. هدفی که البته به واسطه ی شناور شدن ملکی در سطوح مختلف گفتگو، از یکسو عدم پافشاری او به بحث پیرامون نظریه های انتقادی در مورد آنارشیسم و از سوی دیگر دفاع منصفانه او از آنارشیسم در مقابل مهمل گوییهای حیدریان شاید آنچنان که مورد انتظار بوده است برآورده نشد.
(1) لینک برنامه پرگار در یوتیوب (+)
(2) کتاب آنارشیسم، نوشته جورج وودکاک، ترجمه هرمز عبدالهی، انتشارات معین، تهران 1368
یکشنبه 22 شهریور 1394